میخواهم خدا را بپرستم، اما کدام خدا را؟

با نگاهی به جهان در هم و بر هم شیر تو شیر، میخواهم باور کنم که خدا وجود دارد، بزرگ است، قادر است، بخشنده است، مهربان است، از کوچکترین موجود در دنیا مانند سلول، تا بزرگترین آنها که کل جهان، کهکشانها، ستارگان، و تمام موجودات ریز و درشت خلقت اوست، با خبر است، و من میتوانم با باور کردن و انجام دادن فرمانهای او، که توسط پیامبرانش بمن گفته شده بعد از مرگ به بهشت رفته، با حوری ها و غلامان بهشتی زندگی کنم، و بزرگترین لذات را ببرم، تا میتوانم با حوری ها و پسر بچه های بهشت معاشرت های آنچنانی داشته باشم، تا خرخره شراب های بهشتی را بنوشم، در استخر های عسل بدون اینکه غلظت عسل مانع شنا کردن من بشود شنا کنم. هیچ غصه ای نداشته باشم و اگر در زندگی زمینی فرزند ناخلفی داشته ام که بخاطر گناهانش در آتش جهنم میسوزد ککم هم نگزد، و خوشحال باشم زیرا بمن قول داده شده است که در بهشت هیچ غم و ناراحتی وجود ندارد، و من برای همیشه در خوشی و خوشحالی محض زندگی خواهم کرد.

و برعکس این بما فرموده است، که اگر به راهنمائی ها و فرامین کتب مقدس گوش نکرده، و دستورات آنها را عمل نکنم، گناهکار و جهنمی بوده، و برای ابد در آتش جهنم این خدای بزرگ و مهربان خواهم سوخت، و پس از سوختن کامل، این خدای بخشنده، و بخشنده متعال، بمن پوست و استخوان جدید میدهد تا دوباره بسوزم، زجر بکشم، ناله و فریاد کنم، خاکستر بشوم، و باز گوشت و پوست و استخوانم بازگردد تا بسوزم و زجر بکشم، تا این خدای قادر متعال بتواند قضاوت، عدالت و تنبیه خود را که بمن گوشزد کرده بود، تا آخرین حد اجرا کند، و من که در زندگی دنیوی یکی دوبار شراب خورده ام، دختر همسایه را بوسیده ام، و یا کار دیگری که نه ضرری به من زده و نه به کس دیگری، مثلا خواندن نماز، رفتن به مکه، گرفتن روزه، و امثال آنها را انجام نداده ام، تا ابد در آتش بسوزم. در اینجا از ترس رفتن به جهنم و برای رفتن به بهشت تصمیم گرفتم خدا را قبول کنم، و به راهی که او توسط پیامبرانش به من نشان داده بروم، و تمام فرامینش را با جان و دل انجام دهم.

و در این زمان بود که برای پیدا کردن راهی برای راضی نگهداشتن او درمانده شدم، چون نمیدانستم باید کدام خدا را بپرستم، و تسلیم فرامین کدام خدا باشم،  خدای موسی که آنهمه آدم کشت؟ مصریان را به روز سیاه نشاند تا قوم برگزیده اش راضی و موفق شوند، دستور قتل عام داد، وووو ، یا خدای عیسی مسیح ( که هم خدا بود و هم فرزند خدا و هم پیامبر خدا، و هم روح مقدس خدا ) که خود و یا فرزند خود عیسی را بدست رومیان سپرد تا با تازیانه پوست او را بکنند، و بدن خونی مالی شده اش را در روی صلیب به فجیع ترین وضع میخکوب کنند، تا گناهانی که اجداد من هزاران قبل از میلاد عیسی مرتکب شده اند، و یا گناهی را که من پس از گذشتن هزاران سال از مرگ عیسی مسیح مرتکب خواهم شد بخشیده شود. وقتی برای انتخاب دینی برای پرستش خدا تحقیق کردم، باین نتیجه رسیدم که مسیحیت بیش از سی هزار شعبه دارد، و هرکدام میگویند دیگران گمراهند و به جهنم میروند، و فقط من به بهشت خواهم رفت. پس من کدام خدا را انتخاب کنم؟ در خدای مسیحیت، کاتولیک؟ پروتستان؟ ارتدکس؟ یا به خدای محمد بچسبم، و جهاد کنم، زن و بچه به اسارت ببرم، مادر و فرزند اسیر را از هم جدا کنم و در بازارهای دور از هم بفروشم، که هرگز نتوانند یکدیگر را دوباره ببینند، و  تا ابد زجر فراق را بکشند؟ سنی بشوم؟ شیعه بشوم، درویش بشوم؟ علی اللهی بشوم؟ علی اعلائی بشوم؟ و کدام شعبه اسلام را انتخاب کنم که رافضی، کافر،و  ملحد، نباشم؟ یا به بودا ایمان بیاورم؟ دین هندو را بپذیرم؟ بهایی بشوم؟ ووو.

در اینجا بود که فکری به نظرم رسید، و با خود گفتم فعلا نگران نباش، چون خدا بخشنده و مهربان و عادل است، صبر کن تا بمیری و وقتی روز حساب و کتاب شد، با توجه به عدالت و بخشندگی خدا باو خواهم گفت خدایا در زندگی قبلی و قبل از تولدم بمن نگفتی تو کدام خدا هستی، نگفتی خدای کدام یک از هزاران هزار پیامبر هستی و پیامبرانت ما را گیج کرده و باعث گمراهی ما شدند، اما الان از تو میخواهم که بگوئی کدام خدا هستی و مرا بزندگی برگردانی تا همان خدائی که هستی بپرستم و راه ترا بروم. آیا این خدای عادل، مهربان، بخشنده، متعال، آنقدر خود خواه است که چنین درخواستی را رد کند؟  و یا آنقدر قدرت ندارد که مرا به دنیا برگرداند، تا من بتوانم باو ثابت کنم همان بنده فرمانبری میباشم که اومیخواهد؟ البته نباید فراموش کنم که چنانچه خدا همان خدائی باشد که پیامبران وادیانش به من معرفی کرده اند، بقدری ظالم وحسود است که چشم دیدن کسی را در کنار حوری ها و غلامان بهشتی ندارد، و حتما دنبال بهانه گشته و مرا به جهنم میفرستد، در غیر این صورت جهنم را بر پا نمیکرد.

خدایا واقعا که دمت گرم، چون خوب ما را لنگ در هوا، و برده آخوند نگه داشته ای.

الله اعلم

دکتر داود خسروآبادی