نقش مسجد و آخوند در کتاب نخواندن مسلمانان‎

Profile-Cover
مشخصات این نوشتار
نام :
نقش مسجد و آخوند در کتاب نخواندن مسلمانان‎
تاریخ انتشار :
دسامبر 31, 2018

نقش مسجد و آخوند در کتاب خوان نبودن مسلمانان، خواندن نماز چیزی بجز تظاهر به خدا پرستی، دینداری، و با ایمان بودن نمیباشد، و خدای نا محتاج مانند یک حکمران و یا سلطان نیست که احتیاجی به نماز خواندن و دولا و راست شدن یک انسان داشته باشد. یک انسان خدا پرست میتواند بدون احتیاج به استفاده از اوراد و حرفهائی که خود نیز معنی آنرا نمیداند در خلوت، و فکر و روح خود شکرگزاری کند. درود دوست مسلمان.

 

میگویند در کتاب خوانی و مطالعه، مردم کشورهای مسلمان  پائین ترین رقم را در دنیای کنونی دارند، و آمار جهانی نشان میدهد که در بعضی از کشورهای مسلمان، در هر هشتاد هزار نفر جمعیت، فقط یک نفر کتاب خوان میباشد. از طرف دیگر جمع کل زمان نمازهائی که هر روزه مسلمانان در جهان میخوانند بیش از هشتاد و پنج هزار سال ( فقط در یک روز )میباشد.

اما چرا و به چه دلیل مسلمانان اهل مطالعه نیستند؟ یک مسلمان صبح زود و قبل از طلوع آفتاب برای خواندن نماز از خواب عمیق، آرام بخش، و شیرین صبحگاهی بلند میشود، و امکان آنکه بعد از نماز بتواند به رختخواب بر گردد بسیار کم میباشد. این مسلمان به سر کار خود میرود، چند ساعتی کار میکند و در زمان نهار که غیر مسلمانان مشغول استراحت و خوردن غذا و شاید خواندن یک کتاب میباشند، او بیشتر وقت خوراک و استراحت خود را صرف آن میکند که وضو بگیرد، و چهار رکعت نماز بخواند، که البته بیشتر مسلمانان، نماز ظهر و عصر را با هم میخوانند، ودر نتیجه زمان استراحت نیمروزی آنها با زمان استراحت نیمروزی غیر مسلمانان یکسان نیست.

بعد از زمان استراحت و نهار نیمروز که مسلمان بیشتر آنرا صرف خواندن نماز کرده است، مانند دیگران به ادامه کار روزانه خود مشغول میشود. پس از پایان کار، و زمانیکه کارکنان غیر مسلمان به خانه های خود رفته و مشغول استراحت و مطالعه هستند، فرد مسلمان به نماز مغرب و عشا مشغول خواهد شد، اما در بیشتر مواقع یک مسلمان نماز مغرب و عشا را در مسجد میخواند، و سپس ساعات بیشتری از شب را هم صرف شنیدن حرفهای بالای منبر آخوند میکند، یکی از دلائل مهمی که مسلمان به مسجد میرود اینستکه، اگر به مسجد نرود، این امکان وجود دارد که در نگاه دیگران شخص بی ایمانی به حساب آمده و مورد اعتراض و حتی بی احترامی دوستان، اقوام، و مسلمانان متعصب دیگر قرار بگیرد. در مسجد آخوند برای ساعت و یا ساعتهائی حرفهای مورد پسند مردم اما خالی از منطق تحویل او داده و برای اینکه فردا هم او را به مسجد بکشاند حرف خود را در جائی نیمه کاری میگذارد که شنوندگان برای شنیدن بقیه آن حرف اشتیاق داشته و فردا شب هم به مسجد باز گردند. در اینجا این مسلمان، خسته و مرده به خانه میرود، شام خود را میخورد و چون دیگر رمقی برای او نمیماند، و فردا صبح زود هم باید از خواب برخیزد تا نماز صبحگاهی او قضا نشود. باجبار به خواب میرود. بدین ترتیب، آیا اسلام و آخوند وقتی برای مطالعه کردن او میگذارند؟؟ در روزهای جمعه هم که امکان دارد تنها روز بیکاری و استراحت و وقتی برای مطالعه او باشد نماز جماعت و منبر آخوند او را به مسجد کشانده و نمیگذارد او مطالعه کند.

این روند به نوع ارثی به آیندگان او نیز خواهد رسید. آیا فرزندان چنین پدر و مادرانی که اهل مطالعه نیستند میتوانند کتاب خوانی پدر و مادر خود را ببینند، بیآموزند، و بآن عادت کنند؟؟  از طرف دیگر آخوند هم خواندن هر کتابی بجز کتب دینی را جایز ندانسته و بسیاری مواقع نیز آنرا کفر خوانی و گناه کبیره معرفی کرده و حتی فتوا داده است ( نمونه آن امام محمد غزالی ). این روند را برای هزار و اندی سال در نظر بگیرید و ببینید آیا نخواندن کتاب هم قسمتی از فرهنگ یک جامعه نمیشود؟ البته در هر مورد و هر خانواده ای استثنا هم وجود دارد، اما من مسئله را بطور بسیار کوتاه و عمومی نوشتم، و این فقط یک دلیل اما دلیلی مهم برای اهل مطالعه نبودن مسلمانان میباشد. مسجد فقط مرکز دروغ پراکنی آخوند نیست،بلکه مسلمانان را از مطالعه نیز بیزار نموده، و فراری داده است.

 

دکتر داود خسروآبادی

مقالات مرتبط

زنبیل خرید